96-03-18-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی – بیان مهمترین احکام دینی؛ احکام وصیت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بیان مهمترین احکام دینی؛ احکام وصیت
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ پخش: 18-03-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
رسیدم تا اجل، اما رسیدن شد فراموشم
دمیدم در نی دنیا، دمیدن شد فراموشم
سرم با خنده گل گرم شد، درفصل گل چینی
دلم چون سیب سرخ افتاد، چیدن شد فراموشم
ندای ارجعی گل کرد، برگشتم دمی تا خود
همین که پر درآوردم، پریدن شد فراموشم
مرید غیرتم، از خود گذشتن رفت ازیادم
شهید حیرتم، درخون تپیدن شد فراموشم
چنان از آخرت گفتم که دنیا گشت عقبایم
چنان گرم تماشایم که دیدن شد فراموشم
شب جان کندن آمد باز، دل بستم به دل دادن
تب دل بردن آمد، دل بریدن شد فراموشم
اگر گفتند نامت چیست درغوغای من ربّک
بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان عزیزم. خانمها و آقایان، طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله در سحرهای پر نورتان و در لحظات ناب افطارتان ما را هم دعا میکنید. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان رادیو قرآن دارم. عزیزانی که از طریق جام جم برنامه را میبینند، امیدوارم نمازها و روزههایشان هم مورد قبول درگاه الهی باشد. ما را هم در زمره کسانی که در نماز شبشان دعا میکنند، دعا کنند.
شریعتی: بهترینها در این روزهای نورانی و با برکت نصیب شما شود. میدانید مدتی است که با حاج آقای حسینی از احکام میگوییم. احکامی که شاید مقداری از آن غافل هستیم و شاید نسبت به بعضی از آنها بی اطلاع هستیم.
حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر بینندگان خاطرشان باشد چند وقت قبل بحثی در مورد وصیت داشتیم. در چند جلسه گفتیم. تقریباً هرجا که برای سخنرانی میروم، حتماً یک شب بحث وصیت را مطرح میکنم. خیلی مورد استقبال قرار میگیرد و نیاز جامعه ما هست. دلم میخواهد امروز این چند جلسه را در یک جلسه خلاصه کنم. به صورت بسته که هرکس خواست بستهی وصیت را در یک جلسه ببیند، جلسه امروز ماه مبارک رمضان سمت خدا را حتماً ببیند. سعی میکنم در قالب چهارده سؤال و چهارده پیشنهاد، اگر عزیزان به جواب این چهارده سؤال عنایت بفرمایند و چهارده پیشنهاد، بستهی وصیت ما کامل میشود.
قبلاً گفتیم که چطور «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً» (کمالالدین، ج2، ص 409) اگر کسی از دنیا برود و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. مثل همین حدیث را داریم «من مات بغیر وصیة مات میتة جاهلیة» (وسائل الشیعه، ج13، ص352) خود قرآن کریم در ماه مبارک رمضان عزیزان این آیه را تلاوت فرمودند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/183) درست دو آیه قبل از این «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِین» (بقره/180) ما چقدر «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» را جدی میگیریم. ماه رمضان و روزه و عبادت و دستور قرآن است، دو سه آیه قبل «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ».
برای اینکه عزیزان این بحث را پیگیری کنند، امروز متأسفانه در جامعه ما هفتاد درصد مردم وصیت ندارند. به همین دلیل گرفتاریهای فراوانی پیش میآید. بخش عمدهای از پروندهها در دادگاهها همین بحث دعوای ارث و میراث و نداشتن وصیت یا مبهم بودن وصیت است. حتی گاهی برادر و خواهر و نزدیکان سر اینکه در وصیت ابهام بوده یا اصلاً وصیتی نبوده است، دعوا دارند. چهارده سؤال مطرح است.
سؤال اول، آیا داشتن وصیت واجب است یا نه؟
جواب: اگر شما حق الله، حق الناس، امانتی پیش شما است، بله واجب است و حتماً باید بنویسید. اگر به کسی بدهی دارید نباید بنویسید. طلبکار بیاید از چه کسی مؤاخذه کند. 2- اگر حق اللهی بر گردن شما هست، نمازی، روزهای، حجی، 3- اگر امانتی از مردم نزد شماست باید بنویسید. ما یا نماز و روزه بر گردنمان هست. یا حق الناسی هست.
سؤال دوم؛ مهمترین اثر داشتن وصیت چیست؟
جواب: داشتن وصیتنامه آثار فراوانی دارد. یک مورد را بگویم، کافی است. الآن نماز و روزه بر گردن من هست. نماز قضای یک سال، دو سال بر گردن من بوده است. خیلیها میپرسند: آدم تا زنده هست، میتواند نماز و روزهاش را بدهد کسی برایش بخواند؟ نه، خودش باید بخواند. اگر نخواند حداقل وصیت کند بعد از مرگش بخوانند. اگر وصیت کرد وارث مکلف است این نماز و روزه را انجام بدهد. یعنی یا خودش انجام بدهد یا به کسی بدهد انجام بده. اگر هم ننوشت، اگر شما دو کلمه ننوشتی، بسم الله الرحمن الرحیم، من یک سال روزه بر گردنم هست، یک سال نماز بر گردنم هست، مشهور فقها فتوایشان این است اگر شما ننوشتید، حتی اگر وارث بداند هیچ وظیفهای ندارد. یک سطر نوشته مشکل را حل میکرد. شما یک سطر بنویس: بعد از مرگ من دو سال نماز و روزه بر گردن من هست. نوشتی، وارث وظیفه دارد. ننوشتی، حتی اگر وارث بداند وظیفه ندارد! با یک کلمه میتوانیم مشکلمان را حل کنیم.
در این ماه ضیافت الله یادی کنم از مرحوم آیت الله مجتهدی(ره) که میفرمودند: یازده برادر و خواهر پدرشان از دنیا رفته بود، نزد من آمدند. گفتند: تکلیف ما را بگویید هرچه وظیفه شرعی ما هست انجام بدهیم. به نماز و روزه رسیدند. گفتند: پدر شما نماز و روزه داشته است؟ گفتند: بله آقا، چند سال؟ گفتند: وصیت کرده است؟ گفتند: نه وصیت نکرده است. گفتند: وصیت نکرده وظیفه شما نیست ولی بیایید اخلاقاً این کار را انجام بدهید. ولو شما شرعاً وظیفهای ندارید چون وصیت نکرده است، ولی اخلاقاً به پدرتان خدمت کنید. گفت: اینها زیر بار نرفتند! من هرچه اصرار کردم قبول نکردند. گفتند: اگر این کار را نکنیم چه میشود؟ گفتند: آنجا میسوزد!! گفتند: حاج آقای مجتهدی شما آدم با انصافی هستی، شما بگو: ما یازده نفر بسوزیم بهتر است یا آن یک نفر بسوزد بهتر است؟ باور کنید آخرش همین است.
سؤال سوم؛ آیا محروم کردن از ارث امکان دارد یا نه؟
جواب: گاهی در وصیت مینویسند مثلاً به فلان پسر ارث ندهید! به این دختر ارث ندهید، به من خدمت نکرده است. با او دعوا داشتیم. جواب این است که نه! محروم کردن از ارث معنا ندارد. بعد از مرگ رابطه ما با اموال قطع میشود. مگر نسبت به یک سوم، یک سوم اموال برای خودمان است. از آن یک سوم میتوانیم محروم کنیم. بگوییم: از آن یک سوم به او ندهید. آقا به این پسر چیزی ندهید. من او را عاق کردم! نه دیگر بعد از مرگ این حرفها نیست و به شما ارتباطی ندارد. شما اختیار یک سوم را داری و نسبت به آن یک سوم محروم میشود.
سؤال چهارم؛ آیا تقسیم ارث به شکلی که ما میخواهیم امکان دارد یا نه؟
جواب: بعضیها میگویند: من که از دنیا رفتم، مغازهام را به حسن آقا بدهید. خانهام را به حسین آقا بدهید. باغ را به زهره خانم بدهید. آیا تقسیم به این شکلی که ما میگوییم میشود؟ نه، نمیشود. چون وقتی از دنیا رفتیم، رابطه ما با اموالمان قطع میشود. «کما فرضه الله» آنطور که خدا گفته باید تقسیم شود. پسر چقدر میبرد؟ دختر چقدر میبرد؟ آنطور که خدا گفته است. مگر اینکه در زمان حیات خودم همه وارثان را جمع کنم و بگویم: من دوست دارم اینطور تقسیم شود. همه وارثان موافقت کنند و امضا کنند. اگر راضی باشند از سهم خودشان گذشتند. اما اگر راضی نباشند نمیشود. اگر من گفتم: به این دخترم بیشتر بدهید. به این پسرم بیشتر بدهید، باز نسبت به همین یک سوم که ثلث است، حرف من اثر دارد. من تا یک سوم اختیار مالم را دارم و بیشتر از آن تأثیر ندارد.
سؤال پنجم؛ کسی که از دنیا رفته است، ترتیب عمل به وصیت او به چه صورت است؟ ما وصیتنامه را باز کردیم. چطور باید عمل کنیم؟ اول باید بدهی را بدهیم؟ نماز و روزهاش را بدهیم؟ ثلثش را تقسیم کنیم؟ ارث را تقسیم کنیم؟ چه کنیم؟
جواب: ترتیب عمل به وصیت به این شکل است. اول باید بدهیهای میت را داد. بدهی را نام میبریم. مثلاً خمسی بر گردن او بوده است. اگر اهل خمس بوده است، پدر ما از دنیا رفت. اگر زنده بود، اول مهر حساب سالش بود، خودش حساب سالش را میکرد. الآن که در ماه خرداد از دنیا رفته است، ما باید اول کاری که میکنیم خمس اموالش را تا همین ماه خرداد بپردازیم. همین نه ماه را حساب کنیم بدهیم. چند نفر از مردم به این مسأله توجه دارند؟ در وصیت نامه حتماً سال خمسی را بنویسند که ورثه بدانند.
دوم زکات است، سوم مهر همسر است. متأسفانه خیلی از ما نسبت به مهر همسر بی توجه هستیم، میگویند: کی داده و کی گرفته!؟ آقای محترم تا زنده هستی، اگر مهر خانم را دادی، دادی. اگر ندادی و از دنیا رفتی، اول باید بدهیهای تو را بدهند و یکی از بدهیهایت مهر خانم است.
آقایی پسرش از دنیا رفت. نزد من آمد گفت: عمل به وصیت او به چه صورت است؟ گفتم: وارث؟ گفت: وارث من که پدر هستم، مادرش و همسرش! اولاد هم نداشت. جوانی از دنیا رفته، وارثش پدر و مادر و همسر هستند. ارثش چطور تقسیم میشود؟ من گفتم: اول باید بدهیها را داد. گفتم: بدهکار نبود؟ گفت: نه! تمام حساب و کتابهایش نزد من بود و خبر دارم. باز تأکید کردم بدهکار نبود؟ گفت: نه! گفتم: مهر خانم را داده است؟ گفت: دستش از دنیا کوتاه شده، دیگر تمام شده است. گفتم: دستش از دنیا کوتاه شده است، بدهیهایش سر جایش هست! گفت: باید مهر همسرش را بدهد؟ گفتم: بله! گفتم: مهر چقدر بوده است؟ گفت: سیصد سکه بهار آزادی! یادم هست آن روز قیمت سکه چهارصد هزار تومان بود. سیصد تا 400 هزار تومان، 120 میلیون تومان. آقا باید 120 میلیون تومان مهر خانمش را بدهد. اول مهر خانم را بدهند، بعد ارث را تقسیم کنیم. گفتم: این آقا چقدر ارث دارد؟ دیدم میخندد. گفتم: چرا میخندی؟ گفت: کل ارث این آقا یک واحد آپارتمان است، شصت میلیون تومان ارزش دارد. کل ارثش شصت میلیون تومان است و چیز دیگری ندارد. گفتم: پس شما شصت میلیون تومان از جیب مبارک روی این شصت میلیون بگذار که 120 میلیون شود، بدهی همسر او را بدهی. البته این که گفتم بگذاری، الزامی ندارد که پدر بدهی فرزندش را بدهد. اگر میخواهی خدمتی کنی. گفت: من این کار را میکنم. دلم میخواهد فرزندم مدیون کسی نباشد. پس آقای محترم اگر مهر خانمت را دادی، دادی. اگر ندادی، جنازه روی زمین است اول باید بدهیها را بدهی. یکی از بدهیها مهر است. این بنده خدا شصت میلیون که هیچ، شصت میلیون هم باید رویش میگذاشت تا فقط بدهی را بدهد.
پس عزیزان قضیه مهر را جدی بگیرند، ماه رمضان است. خانم با رضایت بگوید: من راضی شدم. اگر راضی نشد نمیشود به زور از او رضایت گرفت. کم کم بپردازیم. پس خمس، زکات، مهر، مظالم عباد، چقدر ما بحث رد مظالم را مطرح کردیم. در جوانی زدیم مال کسی را از بین بردیم، ماشین کسی را از بین بردیم، در صورت کسی زدیم، حالا آنها را نمیشناسیم. این مظالم عباد است.
شریعتی: این خمس و زکات و مظالم عباد از آن یک سوم است یا از کل است؟
حاج آقای حسینی: این به ترتیب است. اول باید بدهی میت را داد. بعد به مرحله بعد میرسیم. در بدهیها خمسش هست، زکاتش هست، مهرش هست، مظالمش هست، قسطهایش هست، بدهیهایی که به مردم دارد. اینها را باید پرداخت کرد. اینها را که دادیم بعد مرحله دوم میآییم.
فرض میکنیم کسی کل ارثش پانصد میلیون تومان است. دویست میلیون تومان در مرحله اول رفت. در قسمت بدهیها، مهر خانم بود، خمس و زکاتش بود، دویست میلیون رفت. سیصد میلیون مانده است. مرحله دوم ثلث است. اگر وصیت کرده یک سوم از اموال مرا در فلان مصرف هزینه کنید، به فلانی بدهید. خیرات بدهید. این یک سوم هم برای وصیت ثلث میرود. یعنی صد میلیون تومان میرود. دویست میلیون تومان که باقی مانده است بین ورثه تقسیم کنیم.
سؤال ششم؛ چه کنیم همسر ما بعد از مرگ ما گرفتار نشود؟
الآن خانم من از دنیا بروم و خانم من وارث من باشد، من از دنیا بروم خانم من و بچههای من وارث من هستند. به خانم من چقدر ارث میرسد؟ فرض کنید کل ارث من یک خانه است هشتصد میلیون تومان است. همسر من ارثش چقدر است؟ یک هشتم است. فرض میکنیم هیچ بدهی هم نداریم. این صد میلیون تومان یک هشتم خانه است، میدانید از نظر فقهی مشهور فقها فتوایشان این است که زن از زمین ارث نمیبرد، از بنا ارث میبرد. از قیمت بنای ساختمان ارث میبرد. یعنی مثلاً میگویم از صد میلیون پنجاه میلیون کم میشود، پنجاه میلیون میماند. پس اگر من الآن از دنیا بروم و یک خانهای داشته باشم که هشتصد میلیون تومان قیمت داشته باشد، یک هشتم آن به همسر من برسد و هیچ بدهی دیگری نداشته باشم، صد میلیون تومان، از زمین هم نمیبرد، هوایی تقریباً حدود پنجاه میلیون میشود. خانمی که تا به الآن در یک خانه هشتصد میلیونی مینشسته، در یک محله و مسجد و بازار و دوست و رفیق و همسایه، با پنجاه میلیون چه کار کند؟ بچهها میگویند: ما میخواهیم ارث را تقسیم کنیم، یک واحد آپارتمان در پردیس، برایت میگیریم. شما آنجا برو ما قول میدهیم ماهی یکبار بیاییم یک سری به تو بزنیم. آن بنده خدا یک هفته بعد دق میکند!
این یک راه حل اساسی و روشن و ساده دارد. پس آقای محترم یادت باشد بچههای ما بچههای خوبی نیستند. زود می خواهند اموال را تقسیم کنند. این بنده خدا را هم بیرون کنند. فراوان هست و ما دیدیم! این خانمی که در یک محله سرشناس بوده حالا آواره شده به این طرف و آن طرف. این راه خیلی آسانی دارد که تمام این تلخیها و سختیها برطرف شود. من همین الآن که زنده هستم بنویسم: من استفادهی از این خانه را تا شما زنده هستی به شما واگذار کردم. یعنی اگر من از دنیا رفتم، بچهها حق تقسیم این خانه را ندارند. ارث تغییر نمیکند ولی بچهها صبر کنید. وقتی مادر از دنیا رفت، ارث را تقسیم کنید. این یک اصطلاح دقیق فقهی دارد، در فقه میگویند: «عمری» یعنی تا مادامی که عمر این مادر برقرار است، بچهها خانه را تقسیم نکنند.
گاهی بعضی دوستان از شهرستانها به ما زنگ میزنند، میگویند: ما این مسأله را از شما شنیدیم. کجا هست؟ اشتباه نکردید؟ میگویم: در تحریر الوسیله امام است. کتابهای فقهی علما است. اگر کسی خواست ببیند، در کتاب الوصیة، تحریر الوسیله، «عمری» تا مادامی که عمر این خانم برقرار است، شما دست به این خانه نزنید. امام(ره) در وصیتنامهشان نوشتند: وقتی من از دنیا رفتم، الآن باید واگذار کنم. آنوقت مینویسد. منافع این خانه، استفاد از این خانه را واگذار کردم. نه اینکه وصیت کند بعد از مرگ من این کار را کنند. یادآوری میکند که حواستان باشد من این را واگذار کردم.
امام(ره) این کار را کردند و در وصیتنامهشان نوشتند و به بچههایشان گفتند. تا مادر زنده است این خانه را تقسیم نکنید. مرحوم آیت الله احمدی میانجی(ره) در وصیتنامهشان نوشتند: تا مادرتان زنده هست، منافع این خانه را در زمان حیاتم به این مادر واگذار کردم. بنابراین تا مادر زنده است، دست به این خانه نزنید. مادر از دنیا رفت، شما تقسیم کنید. دوستان یادشان باشد اگر واگذار کردیم دیگر نمیتوانیم برگردیم. اگر پشیمان شویم نمیتوانیم. مگر اینکه یک شرطی در کنارش باشد.
شاید عزیزان بگویند: شما از قانون مدنی خبر نداری، از قوانین جدید خبر نداری. الآن قوانین جدید میگوید: زن از همه ارث میبرد. حتی از زمین و حتی از هوا، از همه ارث میبرد. درست است این قانون همینطور است و طبق نظر بعضی از مراجع تقلید ولی مشهور مراجع تقلید میگویند: نه، همان که من عرض کردم است. حتی اگر از همه هم ارث ببرد، آن هشتصد میلیون چقدر میشود؟ صد میلیون میشود. تازه اگر خانه هشتصد میلیون باشد. بدهیهایی که گفتیم نداشته باشد، تازه صد میلیون میشود. مشکل حل نمیشود. خواهش میکنم دوستان اگر مراجعه کردند در تحریر الوسیله امام(ره) آخر کتاب وصیت یک بحثی دارد به نام «عمری، سکنی، رقبی» است.
سؤال هفتم؛ این است که همان بحثی که در خانه گفتیم، واگذار کنیم «عمری»، مثل همین را در لوازم خانه داریم. یعنی من از دنیا رفتم و بچهها بخواهند فرش و یخچال و پتو و لوازم زندگی را تقسیم کنند، باز همسر من به زحمت میافتد. من باز دیدم امام(ره) این تعبیر را دارند. من خانه و لوازم خانه را در زمان حیات به همسرم واگذار میکنم که تا همسرم زنده است به آن دست نزنند. همسرم که از دنیا رفت، لوازم خانه را تقسیم کنند.
سؤال هشتم؛ اگر پدر ما از دنیا رفت، گفتیم که اول باید بدهیهایش را داد. برخی از ورثه، خواهر و برادر ما گفتند: نه، ما نمیخواهیم بدهیهای پدر را بدهیم.
خانمی آمد گفت: پدر ما از دنیا رفته است. ما سه نفر هستیم دو برادر و من! دو برادر من میگویند: نه ما نمیخواهیم بدهیها را بدهیم. میخواست بدهیها را در زمان حیاتش بدهد. همه ارث را میخواهند تصاحب کنند. سؤال: اگر بعضی از وارثها گفتند: ما بدهی پدر را نمیدهیم. ما میخواهیم همه مال را بخوریم. تکلیف من چیست؟ جواب: من همه بدهیها را باید پرداخت کنم. با ارثی که دارم اگر میتوانم تمام بدهیهای میت را باید بپردازم. بعداً آنها به من بدهکار میشوند. دعا کنید آنها روزی سر عقل بیایند و آنها بدهی را بدهند. یعنی من یک تنه باید کل بدهیها را بدهم و آنها به من بدهکار میشوند. برادر و خواهرها به من بدهکار میشوند. هرکسی از ورثه که حاضر نشد بپردازد، آنه به من بدهکار میشوند.
سؤال نهم؛ آیا در وصیت به ثلث، اینکه بنویسیم ثلث اموالمان را به فلان بیمارستان و فلان مسجد بدهند، کافی است؟ یا نه، از یک مال معینی بگوییم؟
مرحوم آیت الله احمدی میانجی خیلی روی این مسأله تأکید داشتند. فرمودند: ننویسید ثلث مال را در فلان راه خیر بدهند. چرا؟ چون وقتی میگویید: ثلث مال، شما اگر سه جفت کفش داشتی، یکی برای آن میشود. تمام ثلث اموال است. سه تا پیراهن داشتی، یک پیراهن را باید برای آن مؤسسه خیریه ببرند. سه تا جوراب داشتی، سه تا بشقاب داشتی، باید یکی را به آن مؤسسه بدهی. برای اینکه این مشکل حل شود، بگویید: ثلث اموالم از فلان مال، مثلاً از پولی که در بانک دارم. یا از خانه من بفروشید و این کار را انجام بدهید.
سؤال دهم؛ تأخیر در عمل به وصیت جایز است یا نه؟
جواب: نه، جایز نیست. ببینید مرحوم آیت الله احمدی میانجی میفرمودند: مجالس فاتحهای که میگیرند، بزرگداشت زندهها است نه بزرگداشت آن مرده. من در شهرستانی بودم، آقایی که همراه من بود، گفت: من جمع زدم هارده میلیون تاج گل آوردند. اینها بزرگداشت زنده است، اگر میخواهید این بیچاره که از دنیا رفته، بزرگداشت و احترامش است که روز اول وصیتنامهاش را باز کنید. پس تأخیر در عمل به وصیت جایز نیست. هنوز جنازه روی زمین است وصیتنامه را باز کنید. ببینید پدر چه خواسته است؟ چه نوشته است؟ وصیت مشخصی دارد، آنها را عمل کنید.
سؤال یازدهم؛ آیا وصی ما باید عادل باشد یا نه؟
ما داریم وصیت میکنیم، بعد از مرگ باید وصی داشته باشیم، کسی که اجرا کند. جواب: حتماً باید مورد وثوق باشد. عادل که بخواهیم پشت سرش نماز بخوانیم لازم نیست ولی باید به او اعتماد داشته باشیم. یکوقت شما به فرزندت اعتماد داری بسم الله، فرزندت این کار را انجام بدهد. اگر به فرزندت اعتماد نداری به همسایههایتان بده، به یک آقای دیگر بده.
شریعتی: وصی میتواند جزء ورثه باشد؟
حاج آقای حسینی: میتواند باشد، میتواند نباشد. الزامی ندارد که وصی من از وارثین من باشد. ولی مورد وثوق باشد. مورد اعتماد باشد.
سؤال دوازدهم؛ خودمان میتوانیم وصیتنامه بنویسیم یا نه؟
جواب: حتماً به یک عالم دینی مراجعه کنیم، عالم دینی که به این مسائل وارد باشد. یک مسأله ساده نیست. فراوان افرادی میآیند میگویند: اگر اجازه بدهید ده دقیقه بنشینیم یک وصیتی بنویسیم! ده دقیقهای نیست. من باید از کل اموال شما خبر داشته باشم. از وارث شما خبر داشته باشم. پس حتماً به یک عالم دینی مراجعه کنیم.
مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی کتابی دارند استفتائات که سؤال و جواب است. مکرر افراد وصیتنامههای پدرانشان را خدمت ایشان فرستادند که آقا ما نفهمیدیم که پدر ما میخواست چه بگوید؟ شما بخوانید ببینیم مقصود پدر ما چه بوده است؟ نزد یک عالم نرفته و حالا گرفتاری پیدا شده است.
مرحوم آیت الله العظمی زیرش نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم، ما و اعضای هیأت استفتائات چند نفره نشستیم، چند روز این را مطالعه کردیم، ما هم نفهمیدیم پدر شما چه میخواهد بگوید؟ با هم صلح کنید. اما صلح به این آسانی نیست و با هم کنار نمیآیند. بنابراین حتماً به یک عالمی که اشراف کامل داشته باشد، مراجعه کند.
سؤال سیزدهم؛ آیا لازم است که ما وصیتنامهمان را ثبت محضری کنیم یا نه؟
جواب: بله، علاوه بر اینکه حتماً باید شاهد عادل باشد، ولی امروزه که ثبت هست،ثبت محضری کنیم. خدا مرحوم آیت الله بروجردی را رحمت کند. با عظمتی که داشتند وقتی میخواستند از دنیا بروند، روزهای قبل فرموده بودند: بگویید محضری بیاید من وصیتنامهام را محضری کنم. گفتند: شما اصحاب،یاران و هفتصد شاگرد خوب دارید. گفتند: نه میخواهم محضری کنم. محضری کردن یعنی اینکه آنچه شما نوشتی، امضای شما این را تأیید میکند. ده، بیست هزار تومان هم خرج گواهی امضاء است که امضای شما را تأیید میکند و آن امضاء میماند. حتماً کسانی که اموال قابل توجهی دارند این کار را انجام بدهند.
سؤال چهاردهم؛ آیا لازم است آنهایی که صغیر دارند، فرض کنید من فرزند دختری دارد که چهار سال سن دارد. آیا لازم است برای اینها قیم تعیین کنم یا نه؟
من وقتی از دنیا بروم، به طور طبیعی و خودکار پدر من قیم فرزندان من میشود. اگر پدر من در قید حیات باشد، به طور طبیعی پدر من قیم فرزندان من میشود. اما اگر من هم پدری ندارم، پدرم از دنیا رفته است. خوب چه کسی سرپرست فرزندان من باشد؟ باید در خانه یک مجتهد بروید که قیم تعیین کند. یک راه حل آسان دارد. راه حل آسان این است که من خودم قیم تعیین کنم. بگویم: مادرش قیم شود. من به او اعتماد دارم. یا برادرم، هرکس که صلاح میدانند باید به عنوان قیم تعیین کنند.
یکوقت عرض کردم یکی از دوستان ما دههی اول محرم بود، گفتم: کجا میروی؟ گفت: خانه پدرم میروم. مجلس داریم. هیأت و روضهخوانی داریم. گفتم: مگر شما نگفتید که پدر آلزایمر گرفته است؟ دیگر چیزی را تشخیص نمیدهد؟ گفت: چرا. گفتم: اگر فراموشی گرفته دیگر نمیشود در اموالش تصرف کرد. برایش قیم تعیین کردید؟ گفت: صغیر قیم میخواهد. گفتم: صغیر قیم میخواهد، پیرمرد شصت ساله، هفتاد ساله اگر به کلی فراموشی گرفت هم قیم میخواهد.
چند شب پیش حرم حضرت معصومه(س) بودم خدمت آیت الله شبیری زنجانی قبل از نماز رسیدم. یک کسی خدمت ایشان آمد گفت: مادر ما به کلی فراموشی گرفته است. گفت: شما قیم او شوید. مادر هشتاد ساله اگر فراموشی گرفت عین صغیر میشود. برای تصرف در اموالش هرکسی تصرف نکند. خیلی قانون مهم و زیبایی است. اگر پدر و مادر شما فراموشی گرفت، هرکسی نیاید در اموالش تصرف کند و هرکاری خواست بکند. کسی که مورد اعتماد و وثوق هست بیاید تصرف کند.
شریعتی: امروز از جزء سیزدهم قرآن کریم صفحه 246 آیات نورانی سوره مبارکه یوسف را تلاوت میکنیم.
«یا بَنِیَ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ «87» فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ «88» قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ «89» قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ «90» قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ کُنَّا لَخاطِئِینَ «91» قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ «92» اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ «93» وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ «94» قالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ «95»
ترجمه: اى پسرانم! (بار دیگر به مصر) بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خداوند مأیوس نشوید، حقّ این است که جز گروه کافران، از رحمت خداوندى مأیوس نمىشوند. پس هنگامى که (مجدداً) بر یوسف وارد شدند، گفتند: اى عزیز! قحطى ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خرید گندم) بهاى اندکى با خود آوردهایم، (اما شما کارى به پول اندک ما نداشته باش) سهم ما را بطور کامل وفا کن و بر ما ببخش، زیرا که خداوند کریمان و بخشندگان را پاداش مىدهد. (یوسف) گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آنگاه که شما نادان بودید. گفتند: آیا تو خود (همان) یوسفى؟ گفت: (آرى) من یوسفم و این برادر من است. به تحقیق خداوند بر ما منت گذاشت. زیرا که هر کس تقوا و صبر پیشه کند، پس همانا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمىکند. (برادران) گفتند: به خدا قسم، که خداوند ترا بر ما برترى داده است و قطعاً ما خطاکار بودهایم. (یوسف) گفت: امروز بر شما توبیخ و ملامتى نیست، خداوند شما را مىبخشد و او مهربانترین مهربانان است. (یوسف گفت:) این پیراهن مرا ببرید و آنرا بر صورت پدرم بیفکنید (تا) بینا شود و همه کسان خود را نزد من بیاورید. و چون کاروان (از مصر به سوى کنعان محل زندگى یعقوب) رهسپار شد، پدرشان گفت: همانا من بوى یوسف را مىیابم، البتّه اگر مرا کمخرد ندانید. (به او) گفتند: به خدا سوگند تو در گمراهى دیرین خود هستى.
شریعتی: حاج آقای حسینی پیشنهادات شما را میشنویم.
حاج آقای حسینی: چهارده پیشنهاد هست، 1- اول اینکه در وصیت نامه حتماً وصیت به مسائل اخلاقی هم داشته باشیم. بچهها خیلی تحت تأثیر هستند و بعضی بچهها خیلی پدر و مادر را دوست دارند. مثلاً میگوید: پدرم وصیت کرده که من فلان کار خیر را انجام بدهم، من به احترام پدرم انجام میدهم. الزامی نیست ولی به خاطر وابستگی عاطفی انجام میدهند. در مورد نماز بچهها بنویسید. در مورد عفاف و حجاب بچهها بنویسید. کارهای خیری که باید انجام بدهند، محبت و صمیمیت بینشان، پس پیشنهاد اول اینکه در وصیتنامهها وصیت به مسائل اخلاقی داشته باشید.
2- چند نسخه وصیت نامه داشته باشیم، غیر از ثبت که گفتیم، چند نسخه دست هرکدام از بچهها باشد که دم دست باشد و هرکس پیدا نکرد، آن یکی بتواند زود پیدا کند.
3- اگر بخواهیم برای پدری که از دنیا رفته است، مثلاً نماز و روزه قضا داشته است. یا بخواهیم برای حج نایب بگیریم، در این مسائل حتماً و فقط به دفاتر مراجع تقلید مراجعه کنید.
در یک سفر حجی من از مدینه به مکه میرفتیم، آقایی کنار دست من بود. گفتم: حج برای خودتان است؟ گفت: من نایب هستم. من روحانی کاروان بودم. گفتم: خوب حمد و سورهتان را بخوانید. من خواندم و گفتم: شما بخوانید. باور کنید به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که رسید گفتم: دیگر نمیخواهد باقیاش را بخوانید. تا اینجا هفت غلط داشت. گفتم: چطور میخواهی اینها را درست کنی؟ گفت: من سالها آمدم. نیابت حج را خودتان به کسی ندهید. به دفاتر مراجع بسپارید، نماز هم همینطور که آنها به افراد صالح بدهند.
4- وصیت به کارهایی که موجب زحمت وارث میشود نکنید. آقا وقتی مُردم، اول جنازه مرا فلان جا ببرید. بعد فلان جا ببرید. بعد جمع شوید دعای فلان را بخوانید. این بندگان خدا گناه نکردند که وارث شما شدند! وصیت به کارهایی که موجب زحمت رای ورثه است را انجام ندهید.
5- اگر مرجع تقلید ما اهدای عضو را جایز میداند این را بنویسید که من اجازه میدهم بحث اهدای عضو انجام شود.
6- صدقه لیلة الدفن یادمان نرود. یعنی وصیت کنیم از همان ثلث اموالمان یک صدقهای برای روزی که از دنیا رفتیم بگذاریم. همه دنبال نماز لیلة الدفن هستند. نماز وحشت، این مهمتر است. در روایت داریم «ارحموا موتاکم بالصدقه» به مردهها با صدقه رحم کنید. صدقه ندارید، نماز بخوانید. همه دنبال نماز هستند، نماز خرجی ندارد. حتماً یک گوشه بنویسیم از ثلث مالمان صدقهای را به فقرا پرداخت کنند.
7- آنهایی که فرزند صغیر دارند توجه کنند. من دختری دارم چهار ساله است. پسر بچه کوچک و دختر بچه کوچک صغار هستند. حتماً وصیت کنند مخارج روز اول و سوم و هفتم و چیزهایی که هست را بگویند: از ثلث مال بردارند. چرا؟ چون اگر این را ننویسند خیلی کار سخت میشود. چون مال صغیر است و نمی شود در این مال تصرف کرد. امشب به هزار نفر اطعام داد! با پول چه کسی میخواهید اطعام بدهید؟ با پول صغیر، کسی از دنیا رفته و فرزند صغیر دارد. شما داری امشب به هزار نفر اطعام میدهی؟ این جایز است؟ فرزند صغیر نمیتواند رضایت بدهد و معنی ندارد. برای اینکه مشکلی نباشد یک گوشه بنویسید تمام خرجهایی که میخواهید بکنید از ثلث مال انجام بدهید.
8- اگر خویشاوندانی داریم که ارث نمیبرند، مثلاً اگر برادر و همسر من هستند، اگر اولاد من هستند ارث من به عمو و پسر عموی من نمیرسد. اینهایی که در طبقات ارث نیستند ولی نیازمند هستند. قرآن در سوره مبارکه بقره آیه 180 میفرماید: حتماً یک چیزی هم در ثلث برای اینها وصیت کنید. ارحامی که وارث ما نیستند به طور طبیعی در طبقه ارث نیستند، یک چیزی برای اینها وصیت کنید.
9- وصیت کنیم نماز و روزه قضا ولو یقین هم داریم که نماز و روزه قضا نداریم، اما احتیاطاً انجام بدهند. شش ماه، یک سال انجام بدهند. در وصیت نامه امام(ره) هم بود.
10- بنویسیم مراسم ترحیم ما در حد متعارف باشد.
11- بعضی برای فرار از مالیات بر ارث میآیند یک بخشی از اموالشان یا همه اموالشان را به همسرشان یا به یکی از بچهها میبخشند، بعدها مکافات دارد. بعدها بچه میگویند: این اموال من است و برای شما نیست. ظاهراً بخشیده اما بچه دیگر نمیدهد. این کار را نکنید. از مالیات بر ارث نجات پیدا کردید ولی یک مشکل بزرگتری پیدا میشود.
12- امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرمودند: «کُن وَصیَّ نفسک» به جای اینکه بنویسی بعد از مرگ من چه کار میخواهند برای من بکنند، خودت وصی خودت باش. حکمت 254 نهجالبلاغه است. «تا که دستت میرسد کاری بکن» خودت کاری بکن. میخواهی مسجد بسازی، خیریه بسازی، بیمارستان بسازی، من وصیت کردم بعد از مرگ من، روغن ریخته را نذر امامزاده کردن فایده ندارد. خودت کاری انجام بده.
13- در وصیت نامه بنویسیم رد مظالم عباد، اگر یقین داریم که حتماً جزء ثلث مال و جز بدهیهایی است که گفتیم. اما اگر یقین ندارند احتیاطاً بنویسند که یک مبلغی را به عنوان رد مظالم برای من بدهید.
14- اینکه حتماً نا مرجع تقلید را بنویسیم که طبق نظر او به وصیت ما عمل کنند.
شریعتی: یک بسته احکام پیرامون بحث وصیت بود که خیلی مهم است و به آن احتیاج داریم ضمن اینکه گفتند: تمامی مطالب در کتاب وصیت نامه هست. ولی مستلزم این است که حتماً به یک عالم مراجعه کنیم. دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای حسینی: در آستانه ولادت پاره تن رسول الله، امام حسن مجتبی کریم اهلبیت هستیم. خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که همه مریضها لباس عافیت بپوشان، به حق امام مجتبی رفع گرفتاری و پریشانی را از همه گرفتارها بفرما. امر ازدواج و اشتغال و تحصیل جوانهای ما را بهتر از گذشته مقرر بفرما. دنیا و آخرت ما را از اهلبیت جدا مگردان.
شریعتی: انشاءالله همه شما سلامت و پاینده باشید و سالهای سال زیر سایه اهلبیت و نبی بزرگوار اسلام و قرآن کریم باشید. «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»