به نام خدا
ابى هارون مکفوف مىگوید:
بر حضرت ابا عبد اللَّه الحسین (علیهالسّلام) وارد شدم، حضرت به من فرمودند:
برایم شعر بخوان، پس براى آن حضرت شعر خواندم.
حضرت فرمودند: نه، آن طور که در جمع خودتان مىخوانى
و به همان نحو که در کنار قبر آن حضرت (حضرت امام حسین علیه السّلام) مرثیه مىخوانى، بخوان:
ابو هارون مىگوید: پس شعر ذیل را براى آن حضرت خواندم:
امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزّکیّة
یا أعظما لا زلت من وطفاء ساکبة رویة
یعنى: گذر کن بر قبر حسین بن على علیهما السّلام، پس به استخوانهاى پاک و مطهّرش بگو.
ابو هارون مىگوید: وقتى حضرت گریستند، من خوددارى کرده و خواندن را متوقف نمودم،
پس حضرت فرمودند:
ادامه بده، من هم ادامه دادم، سپس فرمودند:
بیشتر برایم بخوان، بیشتر برایم بخوان.
ابو هارون مىگوید: پس این بیت را خواندم:
یا مریم قومى فاندبى مولاک و على الحسین فاسعدى ببکاک
اى مریم (مادر حضرت عیسى علیه السّلام) بایست و بر سرور خود ندبه و زارى نما، زارى کن بر حضرت حسین علیه السّلام و با این زارى و گریه خود او را نصرت و یارى نما.
ابو هارون مىگوید: پس از خواندن این بیت، حضرت گریست و مخدّرات شیون و زارى کردند.
وى مىگوید: وقتى بانوان آرام گرفتند حضرت به من فرمودند:
اى ابا هارون: کسى که در مرثیه حضرت امام حسین (علیه السّلام) شعر بخواند و ده نفر را بگریاند بهشت براى او است
سپس حضرت نفرات گریه کنندگان را یکى یکى کاهش داده تا به «یک نفر» رسید و فرمود:
کسى که در رثاء حضرت حسین علیه السّلام شعر خوانده و یک نفر را بگریاند بهشت براى او است.
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِی أَنْشِدْنِی فَأَنْشَدْتُهُ
فَقَالَ لَا کَمَا تُنْشِدُونَ وَ کَمَا تَرْثِیهِ عِنْدَ قَبْرِهِ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ
امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّةِ
قَالَ فَلَمَّا بَکَى أَمْسَکْتُ أَنَا
فَقَالَ مُرَّ فَمَرَرْتُ قَالَ ثُمَّ قَالَ زِدْنِی زِدْنِی قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ
یَا مَرْیَمُ قُومِی فَانْدُبِی مَوْلَاکِ وَ عَلَى الْحُسَیْنِ فَأَسْعِدِی بِبُکَاکِ
قَالَ فَبَکَى وَ تَهَایَجَ النِّسَاءُ قَالَ فَلَمَّا أَنْ سَکَتْنَ قَالَ لِی یَا بَا هَارُونَ:
مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ ع فَأَبْکَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ
ثُمَّ جَعَلَ یَنْقُصُ وَاحِداً وَاحِداً حَتَّى بَلَغَ الْوَاحِدَ
فَقَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ فَأَبْکَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّة[1]
وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ[2]