نام و سرگذشت «برصیصا» به طور مستقیم در قرآن نیامده است؛ ولی آیات اول تا هجدهم سورۀ حشر به این مطلب دارد
کلمه"برصیصا"برگرفته از «صیصا» در لغت به معنای کاکلهای کلاه اسقف اعظم که یادآور برترین مقام کلیسا است میباشد و در اصطلاح، راهبی عابد و زاهد که در دام شیطان گرفتار و بد فرجام شد.
در کتابهای تفاسیر قرآنی آمده است که "برصیصا" از قوم بنیاسرائیل بوده که عمر خود را به پرستش و بندگی خدا سپری کرد و در پرتو ریاضت، یکتاپرستی و عبادت به مقامی رسیده بود که خداوند دعای او را در حق بیماران، دیوانگان و درماندگان مستجاب میکرد.
بر این اساس، مردم نزد"برصیصا" آمده و وی برای آنها دعا میکرد و شفای آنها را از خدا میخواست و پروردگار نیز شفا میبخشید.(طبرسی،ج14)
یاد کردن قرآن از برصیصا:
نام و سرگذشت "برصیصا" به طور مستقیم در قرآن نیامده است؛ ولی آیات اول تا هجدهم سورۀ شریفۀ حشر به این مطلب اشاره دارد، به این صورت که این آیات سرگذشت طایفه یهود بنی نضیر را بازگو میکند که در اثر پیمان شکنی، (بدون جنگ و خونریزی) از مدینه رانده شدند و سخن از منافقانی است که به بنینضیر قول مساعدت میدهند و آنها را علیه پیامبر اسلام (ص) تحریک میکنند، اما هرگز به این قولهای دروغین عمل نمیکنند،(تفسیر نمونه) در ادامه قرآن کریم دربارۀ منافقان، تشبیهی به کار میبرد و میفرماید:
«کَمَثَلِ الشَّیطانِ اِذْ قالَ لِلاِنسانِ اکْفُرْ فَلمّا کَفَرَ قالَ اِنّی بَریءٌ مِنکَ اِنّی اَخافُ اللهَ رَبّ الْعالمینَ»(حشر/16)
«کار آنها همچون شیطانی است که به انسان گفت: کافر شو تا مشکلات تو را حل کنم. اما هنگامی که کافر شد، گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است، بیم دارم.»
در اینکه منظور از "انسان" در این آیه کیست در میان مفسران اختلاف است، اکثر آنها، آن را جنس انسان میدانند که شیطان انسانی را به سوی کفر دعوت میکند، زیباییهای دنیا را در نظرش زیبا جلوه داده و وی را گرفتار کفر میسازد و سرانجام رهایش میکند.(تفسیرالمیزان)
برخی معتقدند، آیه در مورد کفار جنگ بدر نازل شده است،(مجمعالبیان) اما اغلب مفسران "برصیصای" عابد را مصداق بارز انسان در این آیه میدانند.
داستان حیرت انگیز برصیصای عابد:
راهب بنیاسرائیل در اثر عبادات طولانی به نقلی مستجابالدعوه بود اما شیطان سالها در پی فریب وی بود، روزی زنی که به جنون مبتلا شده بود را نزد وی میآورند تا شفا دهد از "برصیصا" میخواهند زن را نزد خود نگاه دارد، ابتدا امتناع میکند ولی با اصرار برادران آن زن، میپذیرد تا نزد وی بماند.
شیطان راهب را وسوسه کرده و جمال زن را در نظرش زیبا جلوه میدهد و "برصیصا" به او تجاوز میکند، بار دیگر شیطان به او القا میکند برای فرار از رسوایی زن را بکشد و او را مدفون سازد، راهب در پی آن خیانت، چنین جنایتی هم مرتکب میشود.
راز این رسوایی آشکار میشود و "برصیصا" را به صلیب یا به دار میکشند در بالای چوبۀ دار شیطان بار دیگر دست به گمراهی وی میزند و از نقش اصلی خود در رقم خوردن این سرنوشت خبر میدهد و از "برصیصا" میخواهد اگر در برابرش سجده کند وی را رهایی بخشد، گویند "برصیصای"راهب در همان حال با اشاره بر شیطان سجده میکند و کافر میشود، شیطان نیز از وی بیزاری جسته و رهایش میکند و "برصیصا"در حالت کفر از دنیا میرود.(مجمعالبیان)
این داستان با شرحی مفصلتر و با جزئیاتی متفاوت در روایات نقل شده است، نام "برصیصا" در کنار نام "ابلیس" و "بلعم باعورا" یاد میشود که هر سه با داشتن پیشینۀ درخشان در عبادت و بندگی، سرانجام تباه میشوند.
اَلْبَیَانِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَابِدٌ اِسْمُهُ بَرْصِیصَا عَبَدَ اَللَّهَ زَمَاناً مِنَ اَلدَّهْرِ حَتَّى کَانَ یُؤْتَى بِالْمَجَانِینِ یُدَاوِیهِمْ وَ یَعُودُهُمْ فَیَبْرَءُونَ عَلَى یَدِهِ وَ أَنَّهُ أُتِیَ بِامْرَأَةٍ فِی شَرَفٍ قَدْ جَنَتْ وَ کَانَ لَهَا إِخْوَةٌ فَأَتَوْهُ بِهَا وَ کَانَتْ عِنْدَهُ فَلَمْ یَزَلِ اَلشَّیْطَانُ یُزَیِّنُ لَهُ حَتَّى وَقَعَ عَلَیْهَا فَحَمَلَتْ. فَلَمَّا اِسْتَبَانَ حَمْلُهَا قَتَلَهَا وَ دَفَنَهَا. فَلَمَّا فَعَلَ ذَلِکَ ذَهَبَ اَلشَّیْطَانُحَتَّى لَقِیَ أَحَدَ إِخْوَتِهَا فَأَخْبَرَهُ بِالَّذِی فَعَلَ اَلرَّاهِبُ وَ أَنَّهُ دَفَنَهَا فِی مَکَانِ کَذَا ثُمَّ أَتَى بِبَقِیَّةِ إِخْوَتِهَا رَجُلاً رَجُلاً فَذَکَرَ لَهُ. فَجَعَلَ اَلرَّجُلُ یَلْقَى أَخَاهُ فَیَقُولُ وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَتَانِی آتٍ ذَکَرَ لِی شَیْئاً یَکْبُرُ عَلَیَّ ذِکْرُهُ فَذَکَرَهُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضِ حَتَّى بَلَغَ مَلِکَهُمْ. فَسَارَ اَلْمَلِکُ وَ اَلنَّاسُ فَاسْتَزْلَوُهُ فَأَقَرَّ لَهُمْ بِالَّذِی فَعَلَ فَأَمَرَ بِهِ فَصُلِبَ. فَلَمَّا رُفِعَ عَلَى خَشَبَةٍ تَمَثَّلَ لَهُ اَلشَّیْطَانُ فَقَالَ أَنَا اَلَّذِی أَلْقَیْتُکَ فِی هَذَا فَهَلْ أَنْتَ مُطِیعِی فِیمَا أَقُولُ لَکَ أُخَلِّصْکَ مِمَّا أَنْتَ فِیهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ اُسْجُدْ لِی سَجْدَةً وَاحِدَةً فَقَالَ کَیْفَ أَسْجُدُ لَکَ وَ أَنَا عَلَى هَذِهِ اَلْحَالَةِ قَالَ أَکْتَفِی مِنْکَ بِالْإِیمَاءِ فَأَوْمَى لَهُ بِالسُّجُودِ فَکَفَرَ بِاللَّهِ وَ قَتَلَ اَلْمَرْأَةَ. فَأَشَارَ اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى قِصَّتِهِ فِی قَوْلِهِ کَمَثَلِاَلشَّیْطٰانِ إِذْ قٰالَ لِلْإِنْسٰانِ اُکْفُرْ فَلَمّٰا کَفَرَ قٰالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخٰافُ اَللّٰهَ رَبَّ اَلْعٰالَمِینَ .