به نام خدا
امام زین العابدین (علیه السلام) در بازگشت از سفر حج به شبلی فرمودند:
حج به جا آورده ای شبلی؟ شبلی عرض کرد، بله یابن رسول الله.
امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا در میقات فرود آمدی، جامه های دوخته از تن کنده ای و غسل نمودی؟
شبلی عرض کرد: بله!
امام فرمودند: آیا در آن موقع نیت آن داشتی که لباس گناه از تن خود خلع کرده و جامه طاعت می پوشی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا به هنگام برهنه شدن از لباس دوخته ات توجه به این معنی داشتی که از ریا و نفاق و ورود در کارهای شبهه ناک دور شده و بر کنار می گردی؟شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند:
بنابراین نه در میقات فرود آمده ای و نه از لباس دوخته مجرد گشته ای و نه غسل نموده ای!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا خود را از کثافات بدن تنظیف نمودی و موهای زائد را از بدن زدودی؟
آنگاه لباس احرام پوشیده و پیمان حج بستی؟ شبلی عرض کرد: آری!
امام فرمودند: آیا همزمان با تنظیف بدن این چنین نیت کردی که با داروی توبه خالص کثافات گناه را از قلب و جانت بزدائی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا موقع محرم شدن متوجه این معنی بودی که تمام آنچه را که خداوند حرام کرده بر خود تحریم نمایی و دیگر هرگز پیرامون آن نگردی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا به هنگام عقد الحج و بستن پیمان حج بر این نیت بودی که هرگونه عهد و قرار داد با غیرخدا را (که برخلاف رضای خداست) منحل کرده و زیر پا نهادی و تنها با خدا عقد عبودیت و بندگی بستی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند:
پس با نداشتن چنین قصدی در حقیقت نه تنظیف نموده ای و نه مُحرم شده و نه پیمان حج بسته ای!
آنگاه امام (علیه السلام) فرمودند: آیا وارد میقات شدی و دو رکعت نماز احرام خواندی و لبیک گفتی؟
شبلی عرض کرد: بله!
امام (علیه السلام) فرمودند: در موقع ورود به میقات آیا نیتت این بود که به قصد زیارت داخل میقات می شوی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا دو رکعت نماز که می خواندی در نیت داشتی که به سبب بهترین اعمال و بزرگترین حسنات بندگان خدا که نماز است به خدا نزدیک می شوی؟ شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا به هنگام گفتن لبیک این نیت در تو بود که براساس تعهد به طاعت در تمام موارد اطاعت و سکوت و خودداری از هرگونه معصیت ـ با خدا سخن بگویی و پیمان عبودیت همه جانبه با خداوند می بندی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: در این صورت نه داخل میقات شده ای و نه در حقیقت نماز خوانده ای و نه لبیک واقعی گفته ای!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند: آیا به حرم داخل شدی و کعبه را دیدی و نماز خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا داخل شدنت به حرم به این نیت بود که هرگونه غیبت و نسبت ناروایی که در غیاب مسلمانان در باره آنان روا می داشتی بعد از این بر خود حرام نموده و با ورودت به حرم امن خداوند نیت کردی که تمام ملت اسلام را بعد از این از شر فکر و زبانت ایمن گردانی؟ شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا وقتی به مکه رسیدی در دل گذراندی که از این سفر جز خداوند مقصود و مطلوبی ندارم و چیزی جز رضایت حضرت حق تعالی را نمی خواهم؟ شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: پس در واقع نه داخل حرم خداوند شده ای و نه کعبه را دیده ای و نه نماز خوانده ای!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا طواف بیت کردی و مس ارکان نمودی و در انجام این اعمال از خود سعی واقعی نشان دادی؟
شبلی عرض کرد: آری!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا هنگام سعی و کوشش در انجام این اعمال از صمیم دل، نشان دهنده این حقیقت بودی که از شر مکاید شیطان و وساوس نفس امارة بالسوء گریخته و خود را در پناه خداوند افکنده ای و این فرار از ماسوی و پناهندگی به خداوند را حضرت علام الغیوب از تو شناخته و باور کرده بود؟
یعنی آیا تنها صورت نبود و واقعیت داشت؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: پس طواف بیت نکرده ای و مس ارکان ننموده ای و سعی وافی از خود نشان نداده ای!
سپس امام (علیه السلام) به شبلی فرمودند:
آیا با حجرالاسود مصافحه نمودی و در مقام ابراهیم (علیه السلام) ایستادی و دو رکعت نماز به جا آوردی؟
شبلی عرض کرد: بله!
در این موقع امام (علیه السلام) ناله ای کردند و فریادی کشیدند و فرمودند: اه.…اه.…
کسی که با حجرالاسود مصافحه کند در حقیقت با خدای تعالی مصافحه کرده است!
پس بنگر و نیکو توجه کن تا اجر کاری را که حرمت آن در پیشگاه خداوند بس عظیم است
را ضایع نسازی و همچون مجرمین تبهکار از در طغیان و عصیان در نیایی و با مخالفت فرمان خداوند و نا پرهیزی از حرام ارزش مصافحه با خداوند را از دست ندهی و پیمان عبودیت حضرتش را دائم نشکنی!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند:
آیا موقع وقوف در مقام ابراهیم (علیه السلام) این نیت در تو بود که این توقف در مقام ـ محل ایستادن ابراهیم خلیل! آن بنده موحد و با اخلاص خدا ـ نشان دهنده تصمیم قاطع بر قیام به طاعت و فرمانبرداری در پیشگاه اقدس حق و پرهیز از تمام صحنه های عصیان و گناه است؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمود: آیا هنگام ادای نماز در مقام این نیت را داشتی که با همین نمازت نماز حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به جای آورده ای و بینی شیطان را به خاک می مالی؟
شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: پس در واقع نه مصافحه با حجرالاسود نموده ای! و نه در مقام ابراهیم (علیه السلام) ایستاده ای و نه نماز در مقام بجا اورده ای!
در اینجا امام (علیه السلام) فرمودند: آیا بر سر چاه زمزم رفتی و از آب آن نوشیدی؟
شبلی عرض کرد: بله!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا از اشراف بر آن چاه و آشامیدن از آب آن ـ که بر اثر اخلاص و توکل یک زن با ایمان در هزاران سال پیش از زمین جوشیده و تاکنون جاری است ـ این نیت و تصمیم در تو پیدا شد که باید اشراف بر طاعت حق و بندگی با اخلاص در صفحه قلبت تحقق یابد و از صحنه های گناه و معصیت چشم پوشیده و اعراض نمائی تا چشمه آب حیات از عمق وجودت بجوشد و شادابی همه جانبه ات ببخشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: پس در عالم معنا و حقیقت، مشرف بر چاه زمزم نشده ای و از آب آن ننوشیده ای! یعنی آثار روحی و طهارت قلبی و تشفی از امراض باطنی که باید از نوشیدن آن آب عایدت گردد نمی گردد!
پس از آن امام (علیه السلام) فرمودند: آیا سعی بین صفا و مروه را انجام دادی بین آن دو کوه راه رفتی و رفت و آمد نموده ای؟ شبلی عرض کرد: بله! امام (علیه السلام) فرمودند: آیا نیتت این بود که بین خوف و رجا! و بیم و امید نسبت به قبولی اعمال خود در پیشگاه خداوند قرار گرفته ای و نمی دانی که مقبول یا مردود درگاهش خواهی شد؟ شبلی عرض کرد خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: پس سعی و راه رفتن و رفت و آمد نمودن تو بین صفا و مروه خالی از معنا و عاری از حقیقت بوده است و گوئی که آن را انجام نداده ای!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا از مکه به قصد منا بیرون رفتی؟ شبلی عرض کرد ، آری! امام (علیه السلام) فرمودند : آیا از رفتنت به منا در این نیت بودی که مردم را از شر دست و فکر و زبانت در امان قرار دهی وهیچکس را بعد از این با دست و زبانت نخواهی آزرد و درقلبت بد خواه کسی نخواهی بود؟ شبلی عرض کرد خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: پس در واقع به منا نرفته ای و کار مؤثری انجام نداده ای!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند: آیا وقوف در عرفات انجام دادی؟ بالای جبل الرحمه رفتی؟ وادی نمرة را شناختی و خداوند را خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام (علیه السلام) فرمودند: آیا با وقوف در موقف عرفه حق معرفت و شناسائی خداوند را به دست آوردی و پی به معارف و علوم الهی ـ به قدر ظرفیت و استعداد خود ـ بردی ودانستی که با تمام وجودت در قبضه ی قدرت خداوند هستی و او از تمام کارهای نیک و خطایت مطلع است؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: آیا بر بالای کوه رحمت (جبل الرحمة) که در آمدی به خاطرت گذراندی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمانی رحمت می آورد و هر مرد و زن با ایمانی را یاری می نماید؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: نزد نمرة که ایستادی به این معنی پی بردی که تا خود تن به اوامر و نواهی خداوند ندهی و فرمانبردار نباشی امر به معروف و نهی از منکر کردن تو به دیگران دارای اثر و ثمری نخواهد بود؟شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: در آن موقع که نزد "علم" ایستادی متذکر این شدی که همین جا شاهد طاعات و عبادات تو می باشند و همراه فرشتگان نگهبان به امر پروردگار آسمان حافظ و نگهدار تو هستند؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: با این توصیف تو واقف در عرفات نبوده ای و بالای کوه رحمت نرفته ای، نه کوه نمرة را شناخته ای و نه خداوند را آنچنانکه باید خوانده ای!
سپس امام (علیه السلام) فرمودند: آیا از بین علمین عبور نمودی و دو رکعت نماز پیش از عبور از آن خواندی و بر زمین مزدلفه راه رفتی و در آنجا سنگریزه ها را برچیدی و از مشعر الحرام گذر کردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام (علیه السلام) فرمودند: در آن دو رکعت نمازی که پیش از مرور از بین العلمین خواندی آیا متذکر این شدی که آن نماز (نمازی است که در شب دهم ذیحجه برای شکر و سپاس به درگاه خداوند خوانده می شود)موجب حل مشکلات و آسانی کارها می گردد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: آن موقعی که بین العلمین راه می رفتی و خوب مراقب بودی که به سمت یمین و یسار(راست و چپ)انحراف پیدا نکنی نیت کردی و تصمیم گرفتی که برای همیشه در مسیر دین حق ثابت قدم و مستقیم بمانی و قلب و زبان و اعضای تنت را در انحراف به یمین و یسار(راست و چپ) و افراط و تفریط نگهداری و منضبط و منظم سازی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمود: هنگام راه رفتن بر زمین مزدلفه و بر چیدن سنگریزه ها به این نیت بودی که هر گونه بذر جهل و گناه را از زمین قلبت بر می چینی و در زمینه علم و عمل ثابت می مانی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: آن دم که عبورت بر مشعر الحرام افتاد آیا حالت ترس از خداوند را که شعار اهل تقوی است در دل نشاندی و همچون جامه زیرین بر قامت جان خود پوشاندی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: در این صورت نه از علمین عبور کرده ای و نه دو رکعت نماز شکر به جا آورده ای و نه بر زمین مزدلفه راه رفته ای و نه سنگریزه ها برچیده و نه از مشعر الحرام گذشته ای!
سپس فرمودند: آیا به منا رسیدی و رمی جمرات نمودی و سر تراشیدی و قربانی کشتی و در مسجد خیف نماز خواندی و بعد از آن به مکه برگشته و طواف افاضه به جا آوردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام (علیه السلام) فرمودند: هنگام رسیدن به منا و رمی جمرات این توجه را داشتی که باید به نتیجه کار و غایت اعمالت رسیده باشی و اینکه خداوند تمام حوائجت را برآورده و خواسته هایت را اعطا فرموده باشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: آیا موقع رمی جمرات این نیت در تو بود که با این عمل دشمن خود ابلیس را کوبیده و با پایان دادن به حج نفیست تخلف فرمان شیطان نموده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: آیا هنگامی که سر می تراشیدی به این نیت بودی که از تمام پلیدیها و آفات روحی پاک گشته و از تبعات سوء ظلم و تعدی به آدمیان و یا تضعیف حقوق آنان تطهیر شده و همچون روز ولادت از مادر عاری از گناهان گردیده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (علیه السلام) فرمودند: در نمازی که در مسجد خیف خواندی، به درک این حقیقت رسیدی که به جز از خداوند و گناهت! از کسی نترسی و جز رحمت خداوند به چیزی امید وار نباشی؟ شبلی عرض کرد: خیر!
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا موقع ذبح قربانی نیتت این بود که با تمسک به حقیقت پرهیز و ورع حنجره طمع را بریدی و از سنت ابراهیم (علیه السلام) پیروی نمودی که با ذبح فرزند و میوه قلب خود سنت بندگی با اخلاص و تقرب به درگاه خداوند را برای آیندگان بعد از خویش پایه گذاری نمود و معنای واقعی توحید، رضا و تسلیم را به دنیا نشان داد؟ شبلی گفت: خیر! امام (علیه السلام) فرمود: آیا بعد از اینکه از منا به مکه مراجعت کرده ای و به طواف بیت پرداختی متذکر این معنی بودی که اکنون با بهره کافی از رحمت خداوند به محیط اطاعت و بندگی وارد شدی و دست بر دامن حب خداوند زده ای، وظائف واجب بندگی را به پایان رسانده و در مقام قرب خداوند منزل گرفته ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! در این موقع امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: پس بنابراین تو نه به منا رفته ای و نه رمی جمرات نموده ای، نه سر تراشیده ای و نه قربانی کشته ای… نه نماز در مسجد خیف خوانده ای و نه طواف بیت انجام داده ای! و بالاخره به مقام قرب خداوند نرسیده ای .. بر گرد؛ چه آنکه تو حج بجا نیاورده ای!
الْعَالِمُ الْجَلِیلُ الْأَوَّاهُ السَّیِّدُ عَبْدُ اللَّهِ سِبْطُ الْمُحَدِّثِ الْجَزَائِرِیِّ فِی شَرْحِ النُّخْبَةِ،
قَالَ وَجَدْتُ فِی عِدَّةِ مَوَاضِعَ أُوَثِّقُهَا بِخَطِّ بَعْضِ الْمَشَایِخِ الَّذِینَ عَاصَرْنَاهُمْ مُرْسَلًا:
أَنَّهُ لَمَّا رَجَعَ مَوْلَانَا زَیْنُ الْعَابِدِینَ ع مِنَ الْحَجِّ اسْتَقْبَلَهُ الشَّبْلِیُّ
فَقَالَ ع لَهُ حَجَجْتَ یَا شَبْلِیُّ
قَالَ نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
فَقَالَ ع أَ نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیَابِ وَ اغْتَسَلْتَ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَحِینَ نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطَّاعَةِ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ ثِیَابِکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَجَرَّدْتَ مِنَ الرِّیَاءِ وَ النِّفَاقِ وَ الدُّخُولِ فِی الشُّبُهَاتِ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ اغْتَسَلْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ اغْتَسَلْتَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا نَزَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ لَا تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیَابِ وَ لَا اغْتَسَلْتَ
ثُمَّ قَالَ تَنَظَّفْتَ وَ أَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ بِالْحَجِّ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَحِینَ تَنَظَّفْتَ وَ أَحْرَمْتَ وَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَنَظَّفْتَ بِنُورَةِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ لِلَّهِ تَعَالَى قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ أَحْرَمْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلَى نَفْسِکَ کُلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ عَقَدْتَ الْحَجَّ نَوَیْتَ أَنَّکَ قَدْ حَلَلْتَ کُلَّ عَقْدٍ لِغَیْرِ اللَّهِ قَالَ لَا
قَالَ لَهُ ع مَا تَنَظَّفْتَ وَ لَا أَحْرَمْتَ وَ لَا عَقَدْتَ الْحَجَّ
قَالَ لَهُ أَ دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیِ الْإِحْرَامِ وَ لَبَّیْتَ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَحِینَ دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ بِنِیَّةِ الزِّیَارَةِ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ صَلَّیْتَ الرَّکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَقَرَّبْتَ إِلَى اللَّهِ بِخَیْرِ الْأَعْمَالِ مِنَ الصَّلَاةِ وَ أَکْبَرِ حَسَنَاتِ الْعِبَادِ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ لَبَّیْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ نَطَقْتَ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ بِکُلِّ طَاعَةٍ وَ صُمْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ قَالَ لَا
قَالَ لَهُ ع مَا دَخَلْتَ الْمِیقَاتَ وَ لَا صَلَّیْتَ وَ لَا لَبَّیْتَ
ثُمَّ قَالَ لَهُ أَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ صَلَّیْتَ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَحِینَ دَخَلْتَ الْحَرَمَ نَوَیْتَ أَنَّکَ حَرَّمْتَ عَلَى نَفْسِکَ کُلَّ غِیبَةٍ تَسْتَغِیبُهَا الْمُسْلِمِینَ مِنْ أَهْلِ مِلَّةِ الْإِسْلَامِ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ وَصَلْتَ مَکَّةَ نَوَیْتَ بِقَلْبِکَ أَنَّکَ قَصَدْتَ اللَّهَ قَالَ لَا
قَالَ ع فَمَا دَخَلْتَ الْحَرَمَ وَ لَا رَأَیْتَ الْکَعْبَةَ وَ لَا صَلَّیْتَ
ثُمَّ قَالَ طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ مَسِسْتَ الْأَرْکَانَ وَ سَعَیْتَ قَالَ نَعَمْ
قَالَ ع فَحِینَ سَعَیْتَ نَوَیْتَ أَنَّکَ هَرَبْتَ إِلَى اللَّهِ وَ عَرَفَ مِنْکَ ذَلِکَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ لَا مَسِسْتَ الْأَرْکَانَ وَ لَا سَعَیْتَ
ثُمَّ قَالَ لَهُ صَافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقَامِ إِبْرَاهِیمَ ع وَ صَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَیْنِ قَالَ نَعَمْ
فَصَاحَ ع صَیْحَةً کَادَ یُفَارِقُ الدُّنْیَا ثُمَّ قَالَ آهِ آهِ
ثُمَّ قَالَ ع مَنْ صَافَحَ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَقَدْ صَافَحَ اللَّهَ تَعَالَى
فَانْظُرْ یَا مِسْکِینُ لَا تُضَیِّعْ أَجْرَ مَا عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَ تَنْقُضِ الْمُصَافَحَةَ بِالْمُخَالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرَامِ نَظِیرَ أَهْلِ الْآثَامِ
ثُمَّ قَالَ ع نَوَیْتَ حِینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ ع أَنَّکَ وَقَفْتَ عَلَى کُلِّ طَاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ قَالَ لَا
قَالَ فَحِینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلَاةِ إِبْرَاهِیمَ ع وَ أَرْغَمْتَ بِصَلَاتِکَ أَنْفَ الشَّیْطَانِ قَالَ لَا
قَالَ لَهُ فَمَا صَافَحْتَ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْمَقَامِ وَ لَاصَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ
ثُمَّ قَالَ ع لَهُ أَشْرَفْتَ عَلَى بِئْرِ زَمْزَمَ وَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا قَالَ نَعَمْ
قَالَ نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ قَالَ لَا
قَالَ ع فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا
ثُمَّ قَالَ لَهُ ع أَ سَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا قَالَ نَعَمْ
قَالَ لَهُ نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ
ثُمَّ قَالَ أَ خَرَجْتَ إِلَى مِنًى قَالَ نَعَمْ
قَالَ نَوَیْتَ أَنَّکَ آمَنْتَ النَّاسَ مِنْ لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ یَدِکَ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا خَرَجْتَ إِلَى مِنًى ثُمَّ قَالَ لَهُ أَ وَقَفْتَ الْوَقْفَةَ بِعَرَفَةَ وَ طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ عَرَفْتَ وَادِیَ نَمِرَةَ وَ دَعَوْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْمِیلِ وَ الْجَمَرَاتِ قَالَ نَعَمْ
قَالَ هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِکَ بِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَمْرَ الْمَعَارِف وَ الْعُلُومِ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ اللَّهِ عَلَى صَحِیفَتِکَ وَ اطِّلَاعَهُ عَلَى سَرِیرَتِکَ وَ قَلْبِکَ قَالَ لَا
قَالَ نَوَیْتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللَّهَ یَرْحَمُ کُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ یَتَوَلَّى کُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ قَالَ لَا
قَالَ فَنَوَیْتَ عِنْدَ نَمِرَةَ أَنَّکَ لَا تَأْمُرُ حَتَّى تَأْتَمِرَ وَ لَا تَزْجُرُ حَتَّى تَنْزَجِرَ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا وَقَفْتَ عِنْدَ الْعَلَمِ وَ النَّمِرَاتِ نَوَیْتَ أَنَّهَا شَاهِدَةٌ لَکَ عَلَى الطَّاعَاتِ حَافِظَةٌ لَکَ مَعَ الْحَفَظَةِ بِأَمْرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ وَ لَا طَلَعْتَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ وَ لَا عَرَفْتَ نَمِرَةَ وَ لَا دَعَوْتَ وَ لَا وَقَفْتَ عِنْدَ النَّمِرَاتِ
ثُمَّ قَالَ مَرَرْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ صَلَّیْتَ قَبْلَ مُرُورِکَ رَکْعَتَیْنِ وَ مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ فِیهَا الْحَصَى وَ مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَحِینَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ أَنَّهَا صَلَاةُ شُکْرٍ فِی لَیْلَةِ عَشْرٍ تَنْفِی کُلَّ عُسْرٍ وَ تُیَسِّرُ کُلَّ یُسْرٍ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بَیْنَ الْعَلَمَیْنِ وَ لَمْ تَعْدِلْ عَنْهُمَا یَمِیناً وَ شِمَالًا نَوَیْتَ أَنْ لَا تَعْدِلَ عَنْ دِینِ الْحَقِّ یَمِیناً وَ شِمَالًا لَا بِقَلْبِکَ وَ لَا بِلِسَانِکَ وَ لَا بِجَوَارِحِکَ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا مَشَیْتَ بِمُزْدَلِفَةَ وَ لَقَطْتَ مِنْهَا الْحَصَى نَوَیْتَ أَنَّکَ رَفَعْتَ عَنْکَ کُلَّ مَعْصِیَةٍ وَ جَهْلٍ وَ ثَبَّتَّ کُلَّ عِلْمٍ وَ عَمَلٍ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْعَرْتَ قَلْبَکَ إِشْعَارَ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْخَوْفَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لَا
قَالَ فَمَا مَرَرْتَ بِالْعَلَمَیْنِ وَ لَا صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ وَ لَا مَشَیْتَ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَا رَفَعْتَ مِنْهَا الْحَصَى وَ لَا مَرَرْتَ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ
ثُمَّ قَالَ لَهُ وَصَلْتَ مِنًى وَ رَمَیْتَ الْجَمْرَةَ وَ حَلَقْتَ رَأْسَکَ وَ ذَبَحْتَ هَدْیَکَ وَ صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ وَ رَجَعْتَ إِلَى مَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ قَالَ نَعَمْ
قَالَ فَنَوَیْتَ عِنْدَ مَا وَصَلْتَ مِنًى وَ رَمَیْتَ الْجِمَارَ أَنَّکَ بَلَغْتَ إِلَى مَطْلَبِکِ وَ قَدْ قَضَى رَبُّکَ لَکَ کُلَّ حَاجَتِکَ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ نَوَیْتَ أَنَّکَ رَمَیْتَ عَدُوَّکَ إِبْلِیسَ وَ غَضِبْتَهُ بِتَمَامِ حَجِّکَ النَّفِیسِ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا حَلَقْتَ رَأْسَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ تَطَهَّرْتَ مِنَ الْأَدْنَاسِ وَ مِنْ تَبِعَةِ بَنِی آدَمَ وَ خَرَجْتَ مِنَ الذُّنُوبِ کَمَا وَلَدَتْکَ أُمُّکَ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ نَوَیْتَ أَنَّکَ لَا تَخَافُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَنْبَکَ وَ لَا تَرْجُو إِلَّا رَحْمَةَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَ الطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّکْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ وَ أَنَّکَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَ ع بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُؤَادِهِ وَ رَیْحَانِ قَلْبِهِ وَ حَاجَّهُ سُنَّتُهُ لِمَنْ بَعْدَهُ وَ قَرَّبَهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لِمَنْ خَلْفَهُ قَالَ لَا
قَالَ فَعِنْدَ مَا رَجَعْتَ إِلَى مَکَّةَ وَ طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ نَوَیْتَ أَنَّکَ أَفَضْتَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ رَجَعْتَ إِلَى طَاعَتِهِ وَ تَمَسَّکْتَ بِوُدِّهِ وَ أَدَّیْتَ فَرَائِضَهُ وَ تَقَرَّبْتَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ لَا قَالَ لَهُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ ع فَمَا وَصَلْتَ مِنًى وَ لَا رَمَیْتَ الْجِمَارَ وَ لَا حَلَقْتَ رَأْسَکَ وَ لَا أَدَّیْتَ نُسُکَکَ وَ لَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ وَ لَا طُفْتَ طَوَافَ الْإِفَاضَةِ وَ لَا تَقَرَّبْتَ
ارْجِعْ فَإِنَّکَ لَمْ تَحُجَّ
فَطَفِقَ الشِّبْلِیُّ یَبْکِی عَلَى مَا فَرَّطَهُ فِی حَجِّهِ
وَ مَا زَالَ یَتَعَلَّمُ حَتَّى حَجَّ مِنْ قَابِلٍ بِمَعْرِفَةٍ وَ یَقِینٍ انْتَهَى.