بسم الله الرحمن الرحیم
عبد الرحمن بن سمره گوید: ما یک روز نزد رسول خدا | بودیم که فرمود: من دیشب عجایبی دیدم عرض کردم یا رسول اللَّه چه دیدید؟ برای ما نقل کنید. جان ما و اهل و فرزندان ما به قربان شما باد.
رسول خدا | فرموند: 
1- مردی از امتم را دیدم که ملک الموت آمده بود جانش را بگیرد و احسان به پدر و مادر آمد و او را بازداشت، 
2- مردی از امتم را دیدم که عذاب قبر بر او چنگال گشوده وضویش آمد و آن را بازداشت.
3- مردی از امتم را دیدم که شیاطین گردش را گرفته بودند یاد خدای عز و جل آمد از میان آنها نجاتش داد. 
4- مردی از امتم را دیدم که فرشته‏های عذاب دوره‏اش کرده بودند و نمازش آمد و جلو آنها را گرفت. 
5- مردی از امتم را دیدم که از تشنگی له له میزد و بهر حوضی میرسید رانده می­شد روزه ماه رمضانش آمد و او را سیراب کرد. 
6- مردی از امتم را دیدم که بهر حلقه‏ای از انبیاء نزدیک می­شد او را می­راندند و غسل جنابتش آمد دست او را گرفت و پهلوی منش نشانید. 
7- مردی از امتم را دیدم که از شش جهت در تاریکی فرو بود حج و عمره‏اش آمدند و او را از تاریکی در آوردند و بروشنی رسانیدند. 
8- مردی از امتم را دیدم که با مؤمنان سخن می­کرد و با او سخن نمی­کردند و صله رحمش آمد و گفت ای گروه مؤمنان با او سخن کنید که او صله رحم می­کرد مؤمنان با او سخن کردند و دست دادند و با آنها همراه شد. 
9- مردی از امتم را دیدم که دست و روی خود را سپر شراره آتش کرده بود، صدقه‏اش آمد سرپوش سر و سپر روی او شد. 
10- مردی از امتم را دیدم که مأموران دوزخ او را از هر سو درگرفته بودند و امر به معروف و نهی از منکرش آمدند و او را از دست آنها رها کردند و بملائکه رحمت سپردند. 
11- مردی از امتم را دیدم که به زانو در آمده و میان او و رحمت خدا پرده ایست حسن خلقش آمد و او را وارد رحمت خدا کرد.
12- مردی از امتم را دیدم که نامه عملش از سمت چپ روان بود خوف او از خدا آمد و نامه عملش را گرفت و بدست راستش داد. 
13- مردی از امتم را دیدم که میزانش سبک بود نمازهای زیادی که بجا آورده بود آمد و میزانش را سنگین کرد. 
14- مردی از امتم را دیدم که بر پرتگاه دوزخ بود و امید او بخدا آمد و او را نجات داد. 
15- مردی از امتم را دیدم در آتش سرازیر بود اشکها که از خوف خدا ریخته بود آمدند او را در آوردند. 
16- مردی از امتم را دیدم چون شاخه خرما در برابر باد سخت بر پل صراط می­لرزید خوش‏گمانی او به خدا آمد و او را آرام کرد و از صراط گذشت.
17- مردی از امتم را دیدم روی صراط گاهی سینه می­کشید و گاهی سر دست می­رفت و گاهی آویزان می­شد صلواتی که بر من فرستاده بود آمد و او را بر پا داشت و از صراط گذشت. 
18- مردی از امتم را دیدم که بدرهای بهشت می­رفت و بهر دری می­رسید بروی او بسته می­شد شهادت او بیگانگی خدا از روی راستی آمد و درهای بهشت را بروی او گشود.
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ | یَوْماً فَقَالَ إِنِّی رَأَیْتُ الْبَارِحَةَ عَجَائِبَ‏ قَالَ‏ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا رَأَیْتَ حَدِّثْنَا بِهِ فِدَاکَ أَنْفُسُنَا وَ أَهْلُونَا وَ أَوْلَادُنَا
فَقَالَ |:
1- رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی وَ قَدْ أَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَهُ فَجَاءَهُ بِرُّهُ بِوَالِدَیْهِ فَمَنَعَهُ مِنْهُ
2- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ بُسِطَ عَلَیْهِ عَذَابُ الْقَبْرِ فَجَاءَهُ وُضُوؤُهُ فَمَنَعَهُ مِنْهُ
3- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدِ احْتَوَشَتْهُ الشَّیَاطِینُ فَجَاءَهُ ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَجَّاهُ مِنْ بَیْنِهِمْ
4- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی یَلْهَثُ عَطَشاً کُلَّمَا وَرَدَ حَوْضاً مُنِعَ مِنْهُ فَجَاءَهُ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَسَقَاهُ وَ أَرْوَاهُ
5- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدِ احْتَوَشَتْهُ مَلَائِکَةُ الْعَذَابِ فَجَاءَتْهُ صَلَاتُهُ فَمَنَعَتْهُ مِنْهُمْ
6- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی وَ النَّبِیُّونَ حَلَقاً حَلَقاً کُلَّمَا أَتَی حَلْقَةً طُرِدَ فَجَاءَهُ اغْتِسَالُهُ مِنَ الْجَنَابَةِ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَأَجْلَسَهُ إِلَی جَنْبِی
7- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی بَیْنَ یَدَیْهِ ظُلْمَةٌ وَ مِنْ خَلْفِهِ ظُلْمَةٌ وَ عَنْ یَمِینِهِ ظُلْمَةٌ وَ عَنْ شِمَالِهِ ظُلْمَةٌ وَ مِنْ تَحْتِهِ ظُلْمَةٌ مُسْتَنْقِعاً فِی الظُّلْمَةِ فَجَاءَهُ حَجُّهُ وَ عُمْرَتُهُ فَأَخْرَجَاهُ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ أَدْخَلَاهُ النُّورَ
8- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی یُکَلِّمُ الْمُؤْمِنِینَ فَلَا یُکَلِّمُونَهُ فَجَاءَهُ صِلَتُهُ لِلرَّحِمِ فَقَالَ یَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ کَلِّمُوهُ فَإِنَّهُ کَانَ وَاصِلًا لِرَحِمِهِ فَکَلَّمَهُ الْمُؤْمِنُونَ وَ صَافَحُوهُ وَ کَانَ مَعَهُمْ
9- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی یَتَّقِی وَهْجَ النِّیرَانِ وَ شَرَرَهَا بِیَدِهِ وَ وَجْهِهِ فَجَاءَتْهُ صَدَقَتُهُ فَکَانَتْ ظِلًّا عَلَی رَأْسِهِ وَ سِتْراً عَلَی وَجْهِهِ
10- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ أَخَذَتْهُ الزَّبَانِیَةُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَجَاءَهُ أَمْرُهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْیُهُ عَنِ الْمُنْکَرِ فَخَلَّصَاهُ مِنْ بَیْنِهِمْ وَ جَعَلَاهُ مَعَ مَلَائِکَةِ الرَّحْمَةِ
11- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی جَاثِیاً عَلَی رُکْبَتَیْهِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَحْمَةِ اللَّهِ حِجَابٌ فَجَاءَهُ حُسْنُ خُلُقِهِ فَأَخَذَهُ بِیَدِهِ وَ أَدْخَلَهُ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ
12- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ هَوَتْ صَحِیفَتُهُ قِبَلَ شِمَالِهِ فَجَاءَهُ خَوْفُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخَذَ صَحِیفَتَهُ فَجَعَلَهَا فِی یَمِینِهِ
13- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَجَاءَهُ إِفْرَاطُهُ فِی صَلَاتِهِ فَثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ [فَجَاءَهُ أَفْرَاطُهُ فَثَقَّلُوا مَوَازِینَهُ‏]
14- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَائِماً عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ فَجَاءَهُ رَجَاؤُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْتَنْقَذَهُ مِنْ ذَلِکَ
15- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ هَوَی فِی النَّارِ فَجَاءَتْهُ دُمُوعُهُ الَّتِی بَکَی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ فَاسْتَخْرَجَتْهُ مِنْ ذَلِکَ
16- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی عَلَی الصِّرَاطِ یَرْتَعِدُ کَمَا یَرْتَعِدُ السَّعَفَةُ فِی یَوْمِ رِیحٍ عَاصِفٍ فَجَاءَهُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِاللَّهِ فَسَکَنَ رَعْدَتُهُ وَ مَضَی عَلَی الصِّرَاطِ
17- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی عَلَی الصِّرَاطِ یَزْحَفُ أَحْیَاناً وَ یَحْبُو أَحْیَاناً وَ یَتَعَلَّقُ أَحْیَاناً فَجَاءَتْهُ صَلَاتُهُ عَلَیَّ فَأَقَامَتْهُ عَلَی قَدَمَیْهِ وَ مَضَی عَلَی الصِّرَاطِ
18- وَ رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی انْتَهَی إِلَی أَبْوَابِ الْجَنَّةِ کُلَّمَا انْتَهَی إِلَی بَابٍ أُغْلِقَ دُونَهُ فَجَاءَتْهُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ صَادِقاً بِهَا فَفَتَحَتْ لَهُ الْأَبْوَابَ وَ دَخَلَ الْجَنَّةَ.