لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: ۱. الخیر منه ماءمول،
۲. و الشر منه ماءمون،
۳. یستکثر قلیل الخیر من غیره
۴. و یستقل کثیرالخیر من نفسه،
۵. لا یساءم من طلب الحوائج الیه،
۶. و لا یمل من طلب العلم طول دهره،
۷. الفقر فی الله احب الیه من الغنی،
۸. و الذل فی الله احب الیه من العز فی عدوه،
۹. والخمول اشهی الیه من الشهرة،
۱۰. ثم قال: العاشرة وما العاشرة:
قیل له: ماهی؟ قال (علیه السلام ):
لا یری احدا الا قال: هو خیر منی واءتقی.
انما الناس رجلان:
رجل خیر منه واتقی ورجل شر منه وادنی.
فاذا لقی الذی هو شر منه وادنی قال:
لعل خیر هذا باطن وهو خیر له
وخیری ظاهر وهو شرلی.
واذا راءی الذی هو خیر منه واتقی تواضع له لیلحق به.
فاذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد اهل زمانه. [3]

امام هشتم (علیه السلام ) فرمود:

عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی رسد مگر آنکه ده صفت در او یافت شود:

1 - (مردم ) از وی همیشه آرزوی خیر داشته باشند.

2 - از شرش در امان باشند.

3 - خیر دیگران در نظرش زیاد جلوه کند.

4 - خیر خودش را اندک شمارد.

5 - اگر از وی هر حاجتی بخواهند، خسته نشود.

6 - در طول عمرش، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود.

7 - نیازمندی در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد.

8 - خواری در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامی تر باشد.

9 - گمنامی نزد او لذت بخش تر از شهوت باشد.

سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمی.

سؤ ال شد: آن چیست؟

فرمود:

10 - کسی را نبیند جز آنکه او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد (با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست ) زیرا در این مورد مردم دو دسته اند:

دسته ای بهتر و باتقواتر از او،

دسته ای در مرتبه پایین تر،

هرگاه او ملاقات کند کسی را که از وی در مرتبه پایین تری است، با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کمتر از او ارزیابی کند (به خود گوید: خیر این شخص آشکار نیست و آن از برایش بهتر است و خیر من ظاهر است و این برایم شر است )، و اگر کسی که بهتر از اوست (بالاتر از خود) را مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود (خود را به آن مرتبه برساند).

هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامی ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد می شود، و برتر از اهل زمان خویش می گردد (بر مردم حکومت خواهد نمود).