به نام خدا
امام (علیه السّلام )خانواده خود را امر به سکوت میکنند
و با آنها وداع میکنند،
یک لباس خز بسیار زیبا بر تن
عمامهای بر سر که دو طرف آن را آزاد گذاشته بودند،
برد رسول خدا را در بر
و شمشیر ایشان را به دست داشتند.
امام علیه السّلام لباسی درخواست کرد
تا که احدی در آن رغبت نکند
تا آن را زیر لباس بپوشند
و پس از غارت، عریان نشوند،
پس لباسی میآورند که بیارزش بود «5»
و امام (علیه السّلام )لباس پاره را بر میدارند
و خود نیز آن را میشکافند
و زیر لباسها میپوشند
و شلواری از جنس کرباس میخواهند
و آن را نیز پاره میکنند و میپوشند.
ثمّ إنّه (علیه السّلام)
أمر عیاله بالسّکوت و ودّعهم،
و کان علیه جبّة خز دکناء
و عمامة مورَّدة أرخى لها ذوابتین ،
و التحف ببردة رسول الله (صلّى الله علیه وآله)
و تقلّد بسیفه.
و طلب ثوباً لا یرغب فیه أحد یضعه تحت ثیابه؛
لئلاّ یجرّد منه فإنّه مقتول مسلوب،
فأتوه بتبان
فلَم یرغب فیه؛
لأنّه من لباس الذلّة،
و أخذ ثوباً خلقاً
و خرّقه و جعله تحت ثیابه،
و دعا بسراویل حبرة،
ففزرها و لبسها؛
لئلاّ یسلبها.