به نام خدا

عمر ابن سعد فریاد می‌زند: فرود آئید و او را راحت کنید. شمر نزدیک می‌رود، بر سینه امام علیه السّلام می‌نشیند محاسن مقدّس را به دست می‌گیرد و دوازده ضربه شمشیر می‌زند «3» تا آنکه سر مقدّس را جدا می‌سازد.

ثمّ صاح ابن سعد بالنّاس : انزلوا إلیه وأریحوه. فبدر إلیه شمر فرفسه برجله ، وجلس على صدره وقبض على شیبته المقدّسة وضربه بالسّیف اثنتى عشرة ضربة [٧] واحتزّ رأسه المقدّس.